ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
به ادامه مطلب بروید:
دیلمى در کتاب ((ارشاد القلوب )) از سلمان فارسى (ره ) روایت کرده است :
روزى حضرت رسول (صلى الله علیه و آله و سلم ) در مسجد نشسته بود، ناگاه عباس ، عم آن حضرت ، داخل شد و سلام کرد و حضرت جواب او فرمود و او را مرحبا گفت .
پس عباس گفت : به چه سبب بر ما فضیلت یافته است على بن ابى طالب ، و حال آن که اصل ما یکى است ؟ فرمود: اى عم ! حق تعالى آفرید مرا و على را در وقتى که نه آسمان بود و نه زمین ، و نه بهشت و نه دوزخ ، و نه لوح بود و نه قلم . چون حق تعالى خواست که ما را بیافریند، تکلم نمود به کلمه اى ، و از آن نورى به هم رسید، پس کلمه دیگر فرمود و از آن وحى به هم رسید، پس آن نور را به آن روح ممزوج گردانید، پس من و على را از آن نور و روح آفرید، پس از نور من عرش را بیرون آورد و من از عرش بزرگ ترم ، و از نور على آسمانها را بیرون آورد، پس على جلیل تر و بزرگ تر است از آسمانها، پس بیرون آورد از نور حسن نور آفتاب را، و از نور حسین نور ماه را، پس ایشان بزرگ ترند از آفتاب و ماه . پس ملایکه تسبیح حق تعالى مى کردند و مى گفتند:((سبوح قدوس ))، چه بسیار گرامى اند این نورها نزد حق تعالى .
چون حق تعالى خواست که امتحان کند ملایکه را، بر ایشان فرستاد ابرى تاریک ، و چنان فرو گرفت ملایکه را، که یکدیگر را نمى دیدند. ملایکه گفتند: اى خداوند ما و سید و بزرگ ما! روزى که ما را آفریده بودى ، تا حال چنین حالتى مشاهده نکرده بودیم ، پس از تو سؤ ال مى کنیم به حق این نور که ظلمت را از ما دور گردانى . پس حق تعالى نور حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را آفرید، مانند قندیلى و بر کنار عرش آویخت ، و از نور آن آسمان هاى هفت گانه و زمین ها روشن گردید، و به این سبب فاطمه را ((زهرا)) نامیدند. پس ملایکه تسبیح و تقدیس حق تعالى کردند، و حق تعالى فرمود: به عزت و جلال خودم سوگند یاد مى کنم که ثواب تسبیح و تقدیس شما را تا روز قیامت از براى محبان این زن و پدر او و شوهر او و فرزندان او قرار دادم .
منبع:www.islamicecenter.com